سایت علی یوسفی

من دراین سایت مطالب جالب و آموزنده ای را یاد می دهم

سایت علی یوسفی

من دراین سایت مطالب جالب و آموزنده ای را یاد می دهم

۱۲
بهمن ۹۶

یوسف گمگشته باز آید به  کنعان غمخور                 کلبه احزان شود  روزی گلستان غمخوری
زمانی که یعقوب، مردمان بنی‌اسرائیل را به معبود یگانه عالم فرا خوانده و از پرستش خدایان سرد و سنگی انذار می‌دهد؛ خداوند کریم، پیامبر بعدی را در نسل او قرار داده و یوسف را به وی عطا می‌کند که در حسن و جمال، بی‌نظیر است.
یوسف نه سال بیشتر نداشت، که در یکی از شب‌ها رویایی لذیذ در خواب دید. نفس صبحح که دمید و خورشید بال و پر زرین بر جهان بگسترد، از خواب بیدار شد، نزد پدر آمد، آنچه دیده بود برای پدر بازگو کرد: «پدرم! من در عالم خواب دیدم، که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم سجده می‌کنند».
حضرت یعقوب(علیه‌السلام) که تعبیر خواب را می‌دانست از او خواست تا راز خود را از برادرانش پوشیده دارد. به یوسف(علیه‌السلام) گفت: فرزندم خواب خود را برای برادرانت بازگو نکن، زیرا در حق تو حیله و نیرنگ خواهند کرد و نقشه خطرناکی برای تو می‌کشند، چرا که شیطان دشمن آشکار انسان است.
سپس برایش روشن ساخت که وی در آینده شخصیتی برجسته خواهد شد که همه، فرمانش را گردن می‌نهند و خداوند او را به پیامبری برمی‌گزیند و تعبیر خواب را بدو می‌آموزد و به زودی نعمت خویش را با خبر و رحمت و برکاتش بر او و بر آل یعقوب (علیه‌السلام) تمام می‌کند، همان گونه که آن را قبلاً بر ابراهیم و اسحاق(علیهماالسلام) تمام کرده بود.
همین خواب دیدن یوسف(علیه‌السلام) و الهامات دیگر، موجب شد که یعقوب(علیه‌السلام) امتیاز و عظمت خاصی در چهره یوسف(علیه‌السلام) مشاهده کند،‌وی می‌دانست که فرزندش یوسف(علیه‌السلام) آینده درخشانی دارد و پیغمبر خدا می‌شود، از این رو بیشتر به او اظهار علاقه می‌کرد و نمی‌توانست اشتیاق و علاقه‌اش نسبت به یوسف(علیه‌السلام) را پنهان سازد.
این روش یعقوب(علیه‌السلام) نسبت به یوسف(علیه‌السلام) باعث حسادت برادران شد، به همین خاطر چون یعقوب(علیه‌السلام) می‌دانست که فرزندانش نسبت به یوسف(علیه ‌السلام) حسادت دارند اصرار داشت که یوسف(علیه‌السلام) خواب دیدن خود را کتمان کند تا برادران ناتنی،[10] برای او توطئه نکنند.
طبق برخی از روایات بعضی از زن‌های یعقوب(علیه‌السلام) موضوع خواب دیدن یوسف (علیه‌السلام) را شنیدند و به برادرانش خبر دادند. از این رو حسادت برادران نسبت به ا و بیشتر شد، جلسه‌ای محرمانه تشکیل دادند و نقشه خطرناکی در مورد او کشیدند. گفتند: یوسف(علیه‌السلام) و برادرش بنیامین نزد پدر از ما محبوب‌ترند، در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم و بیش از آن دو به پدر سود و منفعت می‌رسانیم، قطعاً پدرمان اشتباه می‌کند و از حق و حقیقت به دور است. یوسف(علیه‌السلام) را بکشید و یا او را به سرزمین دور دستی بیندازید، تا توجه پدر تنها به شما باشد و بعد از آن از گناه خود توبه می‌کنید و افراد صالحی خواهید بود.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۱۲
علی یوسفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی